گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه قران و حدیث
جلد يازدهم
فصل سوم : سفر در دریا



3 / 1 مکروه بودن سفر دریایی در هنگام متلاطم بودن آن

3 / 2 ایمنی از غرق شدن در دریا

فصل سوم : سفر در دریا3 / 1مکروه بودن سفر دریایی در هنگام متلاطم بودن آنپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند عز و جل برای شما ای امّت ، بیست و چهار کار را ناخوش داشته و از آنها ، نهی تان کرده است : ... و سفر کردن در دریا را به هنگام متلاطم بودن آن ، ناخوش داشته است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس در هنگام موّاج بودن دریا، در آن سفر کند و بمیرد، خونش به گردن خود اوست.

3 / 2ایمنی از غرق شدن در دریاپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! هر گاه امّت من بر کشتی بنشینند و بخوانند: «به نام خدای مهرگستر مهربان . «و خدا را آن چنان که باید ، به بزرگی نشناخته اند ، حال آن که روز قیامت ، زمین ، یکسره در قبضه اوست و آسمان ها ، در پیچیده به دست اوست . او منزّه است و برتر است از آنچه با وی ، شریک می گردانند» . «به نام خداست روان شدنش و لنگر انداختنش . بی گمان ، پروردگار من ، آمرزنده مهربان است» » ، از غرق شدن ، در امان خواهند بود.

.


ص: 262

عنه صلی الله علیه و آله :ما مِن رَجُلٍ یَقولُ إذا رَکِبَ السَّفینَهَ : «بِسْمِ اللَّهِ» المَلِکِ الرَّحمنِ «مَجْراهَا وَ مُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ» «وَ مَا قَدَرُواْ اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ...» الآیَهَ ، إلّا أعطاهُ اللّهُ أمانا مِنَ الغَرَقِ حَتّی یَخرُجَ مِنها . (1)

عنه صلی الله علیه و آله لِقَومٍ رَکِبُوا السَّفینَهَ وسَمُّوا اللّهَ :لَقَد سَلِموا ، وبَلَغوا إلی قَعرِ عَدَنٍ . (2)

الإمام علیّ علیه السلام :مَن خافَ مِنکُمُ الغَرَقَ فَلیَقرَأ : «بِسْمِ اللَّهِ مَجْراهَا وَ مُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ» بِسمِ اللّهِ المَلِکِ الحَقِّ «وَ مَا قَدَرُواْ اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْأَرْضُ جَمِیعًا قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ السَّمَاوَاتُ مَطْوِیَّاتٌٌ بِیَمِینِهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی عَمَّا یُشْرِکُونَ» . (3)

الکافی عن علیّ بن أسباط :قُلتُ لِابِی الحَسَنِ الرِّضا علیه السلام : جُعِلتُ فِداکَ ما تَری آخُذُ بَرّا أو بَحرا ، فَإِنَّ طَریقَنا مَخوفٌ شَدیدُ الخَطَرِ ؟ فَقالَ : اُخرُج بَرّا ولا عَلَیکَ أن تأتِیَ مَسجِدَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله وتُصَلِّیَ رَکعَتَینِ فی غَیرِ وَقتِ فَریضَهٍ ، ثُمَّ لَتَستَخیرُ اللّهَ مِئَهَ مَرَّهٍ ومَرَّهً ، ثُمَّ تَنظُرُ فَإِن عَزَمَ اللّهُ لَکَ عَلَی البَحرِ ، فَقُلِ الَّذی قالَ اللّهُ عز و جل : «وَ قَالَ ارْکَبُواْ فِیهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْراهَا وَ مُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ» (4) فَإِنِ اضطَرَبَ بِکَ البَحرُ فَاتَّکِ عَلی جانِبِکَ الأَیمَنِ ، وقُل : «بِسمِ اللّهِ اسکُن بِسَکینَهِ اللّهِ وقِر بِوَقارِ اللّهِ وَاهدَأ بِإِذنِ اللّهِ ، ولا حَولَ ولا قُوَّهَ إلّا بِاللّهِ» . (5)

.

1- .الفردوس : ج 4 ص 20 ح 6056 عن ابن عباس ، کنز العمّال : ج 6 ص 715 ح 17538 نقلاً عن أبی شیخ عن ابن عباس .
2- .مستدرک الوسائل : ج 8 ص 236 ح 9337 نقلاً عن القطب الراوندی فی لبّ اللباب .
3- .الخصال : ص 619 ح 10 عن أبی بصیر ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، تحف العقول : ص 109 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 286 ح 3 .
4- .هود : 41 .
5- .الکافی : ج 3 ص 471 ح 5 ، قرب الإسناد : ص 372 ح 1327 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 288 ح 4 .

ص: 263

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ مردی نیست که هر گاه بر کشتی بنشیند، بگوید: «به نام خدا» ، آن فرمان روای مهربان «روان شدنش و لنگر انداختنش. بی گمان ، پروردگار من ، آمرزگار و مهربان است» . «و خدا را چنان که باید ، به بزرگی نشناختند...» (تا آخر آیه) ، مگر آن که خداوند ، او را از غرق شدن ، در امان می دارد تا آن گاه که از کشتی خارج شود.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در باره عدّه ای که سوار کشتی شدند و نام خدا را گفتند :سلامت خود را تضمین کردند و به عمق عَدَن می رسند.

امام علی علیه السلام :هر یک از شما بیمِ غرق شدن داشت، بخواند: «به نام خداست روان شدنش و لنگر انداختنش . بی گمان پروردگار من ، آمرزگار و مهربان است» . به نام خدا که فرمان روای حقیقی است «و خدا را چنان که باید ، به بزرگی نشناختند ، حال آن که روز قیامت، زمین ، یکسره در قبضه اوست و آسمان ها ، در پچیده به دست اوست. او منزّه است و برتر است از آنچه با وی ، شریک می گردانند» .

الکافی به نقل از علی بن اسباط :به امام رضا علیه السلام گفتم : فدایت شوم ! به نظر تو از راه خشکی بروم یا دریا؛ زیرا راهمان ، ترسناک و پُرخطر است ؟ فرمود: «از خُشکی برو ؛ ولی بد نیست که [قبل از رفتن] به مسجد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بروی و دو رکعت نماز، در غیر وقتِ نماز واجب، بخوانی . سپس یکصد و یک مرتبه از خدا طلب خیر کنی. سپس ببین اگر اراده خدا برایت این بود که از طریق دریا بروی، این گفته خدای عز و جل را بخوان: «فرمود: بر آن بنشینید. به نام خداست روان شدنش و لنگر انداختنش. بی گمان ، پروردگار من ، آمرزگار و مهربان است» . اگر دریا به تلاطم در آمد ، بر طرف راست خود ، تکیه بده و بگو: به نام خدا . با آرامش خدا ، آرام بگیر و با وقار خدا ، قرار بگیر، و به اذن خدا ، آرام شو . هیچ توان و نیرویی نیست ، مگر به [ یاری ]خدا ».

.


ص: 264

تفسیر القمّی عن علی بن أسباط :حَمَلتُ مَتاعا إلی مَکَّهَ فَکَسَدَ عَلَیَّ ، فَجِئتُ إلَی المَدینَهِ فَدَخَلتُ إلی أبِی الحَسَنِ الرِّضا علیه السلام فَقُلتُ : جُعِلتُ فِداکَ إنّی قَد حَمَلتُ مَتاعا إلی مَکَّهَ فَکَسَدَ عَلَیَّ وقَد أرَدتُ مِصرَ ، فَأَرکَبُ بَحرا أو بَرّا ؟ فَقالَ : ... لا عَلَیکَ أن تَأتِیَ مَسجِدَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَتُصَلِّیَ فیهِ رَکعَتَینِ ، وتَستَخیرَ اللّهَ مِئَهَ مَرَّهٍ ومَرَّهً ، فَإِذا عَزَمتَ عَلی شَیءٍ ورَکِبتَ البَرَّ (1) أو إذَا استَوَیتَ عَلی راحِلَتِکَ فَقُل : «سُبْحَانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَ مَا کُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ * وَ إِنَّا إِلَی رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ» (2) فَإِنَّهُ ما رَکِبَ أحَدٌ ظَهرا فَقالَ هذا وسَقَطَ إلّا لَم یُصِبهُ کَسرٌ ، ولا وَنیً (3) ولا وَهنٌ . وإن رَکِبتَ بَحرا فَقُل حینَ تَرکَبُ : «بِسْمِ اللَّهِ مَجْراهَا وَ مُرْسَاهَا» فَإِذا ضَرَبَت بِکَ الأَمواجُ فَاتَّکِ عَلی یَسارِکَ وأشِر إلَی المَوجِ بِیَدِکَ ، وقُل : اُسکُن بِسَکینَهِ اللّهِ وقِرَّ بِقَرارِ اللّهِ ، ولا حَولَ ولا قُوَّهَ إلّا بِاللّهِ . قالَ عَلِیُّ بنُ أسباطٍ : قَد رَکِبتُ البَحرَ ، فَکانَ إذا هاجَ المَوجُ قُلتُ کَما أمَرَنی أبُو الحَسَنِ علیه السلام ، فَیَتَنَفَّسُ المَوجُ ، ولا یُصیبُنا مِنهُ شَیءٌ . (4)

.

1- .فی المصدر : «البحر» والتصویب من بحارالأنوار .
2- .الزخرف : 13 و 14 .
3- .الوَنی : الفُتور والتقصیر (مجمع البحرین : ج 3 ص 1983 «ونی») .
4- .تفسیر القمّی : ج 2 ص 282 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 286 ح 4 .

ص: 265

تفسیر القمّی به نقل از علی بن اَسباط :کالایی به مکّه بردم ؛ امّا فروش نرفت. از این رو به مدینه آمدم و خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم و گفتم : فدایت شوم ! کالایی را به مکّه بردم ، ولی فروش نرفت . و حال ، آهنگ مصر دارم . آیا از دریا بروم یا از خشکی؟ فرمود : «... بد نیست به مسجد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بروی و در آن جا ، دو رکعت نماز بخوانی و صد و یک مرتبه از خداوند ، طلب خیر کنی و آن گاه هر تصمیمی گرفتی ، و [اگر ]راه خشکی را در پیش گرفتی یا چون بر شترت نشستی، بگو: «منزّه است آن که این را رام ما ساخت ؛ و گر نه ما را یارای [رام ساختن] آنها نبوده است و به سوی پروردگارمان ، باز خواهیم گشت» ؛ چرا که هر کس بر مَرکبی بنشیند و این را بگوید و از مَرکب بیفتد ، نه جایی از بدنش می شکند، و نه ضعف و سستی به او می رسد. و اگر از راه آب (دریا) رفتی، هنگامی که بر کِشتی نشستی، بگو: «به نام خداست روان شدنش و لنگر انداختنش» ؛ و اگر امواج بر تو زد ، بر جانب چپ خود ، تکیه بده و با دستت به موج اشاره کن و بگو: «به آرامش خدا ، آرام بگیر، و به قرار خدا ، قرار بگیر . هیچ نیرو و توانی نیست ، مگر به [ یاری ] خدا» . من از راه دریا ره سپار شدم و هر گاه موج برمی خاست ، به دستور امام رضا علیه السلام عمل می کردم و موج کنار می رفت و چیزی از آن به ما نمی خورد.

.


ص: 266

الفصل الرابع : أصناف البحار4 / 1بِحارُ السَّماءِالکتاب«وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ» . (1)

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :السَّقفُ المَرفوعُ السَّماءُ ، وَالبَحرُ المَسجورُ بَحرٌ فِی السَّماءِ تَحتَ العَرشِ . (2)

وقعه صفّین عن زید بن وهب :إنَّ عَلِیّا خَرَجَ إلَیهِم [أی إلی جَیشِ مُعاوِیَهَ فی یَومِ صِفّینَ] فَاستَقبَلوهُ . فَقالَ : اللّهُمَّ رَبَّ هذَا السَّقفِ المَحفوظِ المَکفوفِ (3) الَّذی جَعَلتَهُ مَغیضا لِلَّیلِ وَالنَّهارِ ... ورَبَّ البَحرِ المَسجورِ المُحیطِ بِالعالَمینَ . (4)

.

1- .الطور : 6 . والمسجورُ : أی المملوء (مجمع البحرین : ج 2 ص 820 «سجر») .
2- .بحار الأنوار : ج 58 ص 107 ح 54 .
3- .المکفوفُ : أی الممنوع من الإسترسال أن یقع علی الأرض (مجمع البحرین : ج 3 ص 1582 «کفف») .
4- .وقعه صفّین : ص 232 ، بحار الأنوار : ج 32 ص 461 ح 402 ؛ شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید : ج 5 ص 177 .

ص: 267



فصل چهارم : انواع دریاها

4 / 1 دریاهای آسمان

فصل چهارم : انواع دریاها4 / 1دریاهای آسمانقرآن«سوگند به دریای مالامال ! ».

حدیثامام علی علیه السلام :[مراد از] «بام بلند»، (1) آسمان است و دریای مالامال، دریایی است در آسمان و زیر عرش.

وقعه صِفّین به نقل از زید بن وهب :علی علیه السلام به سوی آنان (یعنی سپاه معاویه در جنگ صفّین ) تاخت و آنها به مقابله اش آمدند. فرمود : بار خدایا ! ای پروردگار این بام (آسمان) که از فرو افتادن ، آن را نگه داشته ای و آن را جایگاه فرو شدن شب و روز ، قرار داده ای ... و ای پروردگار دریای مالامال که جهانیان را در میان گرفته است !

.

1- .. در آیه شریف : «وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ» (طور : آیه 8) .

ص: 268

الإمام الباقر علیه السلام :إنَّ عَلِیّا علیه السلام کانَ یَدعو عَلَی الخَوارِجِ ، فَیَقولُ فی دُعائِهِ : اللّهُمَّ رَبَّ البَیتِ المَعمورِ ، وَالسَّقفِ المَرفوعِ ، وَالبَحرِ المَسجورِ ، وَالکِتابِ المَسطورِ ، أسأَ لُکَ الظَّفَرَ عَلی هؤُلاءِ الَّذینَ نَبَذوا کِتابَکَ وَراءَ ظُهورِهِم ، وفارَقوا اُمَّهَ أحمَدَ صلی الله علیه و آله عُتُوّا عَلَیکَ . (1)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله فی حَدیثِ المِعراجِ :ورَأَیتُ فی عِلِّیِّینَ بِحارا وأنوارا وحُجُبا وغَیرَها ، لَولا تِلکَ لَاحتَرَقَ کُلُّ ما تَحتَ العَرشِ مِن نورِ العَرشِ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله فی حَدیثِ المِعراجِ :ورَأَیتُ فِی السَّماءِ السّابِعَهِ بِحارا مِن نورٍ یَتَلَألَأُ یَکادُ تَلَألُؤُها یَخطِفُ بِالأَبصارِ ، وفیها بِحارٌ مُظلِمَهٌ وبِحارُ ثَلجٍ ورَعدٌ . (3)

مسند ابن حنبل عن عبّاس بن عبد المطلّب :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : هَل تَدرونَ کَم بَینَ السَّماءِ وَالأَرضِ ؟ قالَ : قُلنا : اللّهُ ورَسولُهُ أعلَمُ ، قالَ : بَینَهُما مَسیرَهُ خَمسِمِئَهِ سَنَهٍ ، ومِن کُلِّ سَماءٍ إلی سَماءٍ مَسیرَهُ خَمسِمِئَهِ سَنَهٍ ، وکَیفُ (4) کُلِّ سَماءٍ (مَسیرَهُ) خَمسِمِئَهِ سَنَهٍ ، وفَوقَ السَّماءِ السّابِعَهِ بَحرٌ بَینَ أسفَلِهِ وأعلاهُ کَما بَینَ السَّماءِ وَالأَرضِ . (5)

.

1- .قرب الإسناد : ص 12 ح 37 عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 33 ص 381 ح 611 .
2- .بحار الأنوار : ج 58 ص 45 ح 13 نقلاً عن شرح النهج للکیدری .
3- .تفسیر القمّی : ج 2 ص 9 عن هشام بن سالم عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 18 ص 326 ح 34 .
4- .فی المصادر الاُخری : «کِثَفُ» بدل «کَیفُ» . والکِثَفُ : الغلظه .
5- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 443 ح 1770 ، المستدرک علی الصحیحین : ج 2 ص 410 ح 3428 ، مسند أبی یعلی : ج 6 ص 150 ح 6682 ، کنز العمّال : ج 6 ص 145 ح 15185 .

ص: 269

امام باقر علیه السلام :علی علیه السلام خوارج را نفرین می کرد و در نفرینش می گفت: «بار خدایا ! ای پروردگار خانه آباد، و بام بلند، و دریای مالامال، و کتاب نگاشته شده! از تو درخواست می کنم پیروزی بر این جماعتی را که از سرِ سرکشی بر تو، کتابت را پشت سر خویش افکندند و از امّت احمد صلی الله علیه و آله جدا گشتند» .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در حدیث معراج :در جهان بَرین ، دریاها و نورها و پرده ها و دیگر چیزهایی را دیدم که اگر آنها نبودند ، هر آینه ، همه آنچه در زیر عرش است ، از نور عرش می سوختند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در حدیث معراج :در آسمان هفتم ، دریاهایی از نور دیدم ، چنان درخشان که درخشش آنها چشم ها را خیره می کرد و در آن آسمان ، دریاهایی تاریک و دریاهایی از برف، و نیز تُندری بود.

مسند ابن حنبل به نقل از عبّاس بن عبد المطّلب :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «آیا می دانید فاصله میان آسمان و زمین ، چه قدر است؟» گفتیم : خدا و پیامبرش داناترند . فرمود: «میان آن دو ، پانصد سال راه است و از هر آسمانی تا آسمانی دیگر ، پانصد سال راه است و چگونگی (1) هر آسمانی ، پانصد سال راه است و بالای آسمان هفتم ، دریایی است که فاصله میان پایین و بالایش به اندازه آسمان تا زمین است» .

.

1- .. در منابع دیگر، (در متن عربی حدیث) به جای «کَیفُ»، «کِثَفِ» آمده که به معنای ضخامت و سِتَبری است.

ص: 270

التوحید عن جمیل بن درّاج :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام : هَل فِی السَّماءِ بِحارٌ ؟ قالَ : نَعَم ، أخبَرَنی أبی عَن أبیهِ عَن جَدِّهِ علیهم السلام قالَ : قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : إنَّ فِی السَّماواتِ السَّبعِ لَبِحارا عُمقُ أحَدِها مَسیرَهُ خَمسِمِئَهِ عامٍ . (1)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله فی حَدیثِ مَسائِلِ عَبدِ اللّهِ بنِ سَلامٍ :قالَ : ... أخبِرنی ما فَوقَ السَّماءِ السّابِعَهِ ؟ قالَ : بَحرُ الحَیَوانِ ، قالَ : فَما فَوقَهُ ؟ قالَ : بَحرُ الظُّلمَهِ ، قالَ : فَما فَوقَهُ ؟ قالَ : بَحرُ النّورِ ، قالَ : فَما فَوقَهُ ؟ قالَ : الحُجُبُ ... . (2)

الإمام علیّ علیه السلام :جَعَلَ فی کُلِّ سَماءٍ ساکِنا مِنَ المَلائِکَهِ خَلَقَهُم مَعصومینَ مِن نورٍ ، مِن بُحورٍ عَذَبَهٍ وهُوَ بَحرُ الرَّحمَهِ . (3)

الإمام الصادق علیه السلام :إذا نَظَرتَ إلَی السَّماءِ فَقُل : ... اللّهُمَّ رَبَّ السَّقفِ المَرفوعِ ، وَالبَحرِ المَکفوفِ . (4)

4 / 2بِحارُ الجَنَّهِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ فِی الجَنَّهِ بَحرَ الماءِ ، وبَحرَ العَسَلِ ، وبَحرَ اللَّبَنِ ، وبَحرَ الخَمرِ ، ثُمَّ تُشَقَّقُ الأَنهارُ بَعدُ . (5)

.

1- .التوحید : ص 281 ح 9 ، بحار الأنوار : ج 59 ص 182 ح 23 .
2- .بحار الأنوار : ج 60 ص 248 نقلاً عن بعض الکتب القدیمه عن ابن عبّاس .
3- .تفسیر فرات : ص 185 ح 235 عن الإمام الحسن علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 57 ص 92 ح 79 .
4- .الاُصول الستّه عشر : ص 208 ح 200 عن زید ، بحار الأنوار : ج 58 ص 97 ح 19 .
5- .سنن الترمذی : ج 4 ص 699 ح 2571 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 242 ح 20072 ، صحیح ابن حبّان : ج 16 ص 424 ح 7409 ، المعجم الکبیر : ج 19 ص 425 ح 1032 ، مسند عبد بن حمید : ص 155 ح 410 کلّها عن حکیم بن معاویه عن أبیه ، کنز العمّال : ج 14 ص 455 ح 39239 .

ص: 271



4 / 2 دریاهای بهشت

التوحید به نقل از جمیل بن دُرّاج :از امام صادق علیه السلام پرسیدم: آیا در آسمان هم دریاهایی وجود دارد؟ فرمود: «آری . پدرم [ امام باقر ] ، به نقل از پدرش از جدّش علیهم السلام مرا خبر داد که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: در آسمان های هفتگانه ، دریاهایی است که ژرفای هر یک از آنها به اندازه پانصد سال راه است » .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در حدیث پرسش های عبد اللّه بن سلّام :عبد اللّه پرسید: ... مرا خبر ده که بالای آسمان هفتم چیست؟ [ ]فرمود: «دریای زندگی» . گفت: بالای آن چیست؟ فرمود: «دریای تاریکی». گفت: بالای آن چیست؟ فرمود: «دریای نور» . گفت: بالای آن چیست ؟ فرمود: «پرده ها...» .

امام علی علیه السلام :[خداوند] در هر آسمانی ، ساکنانی از فرشتگان قرار داده که آنها را معصوم و از نوری از دریاهای شیرین آفریده که همان دریای رحمت است.

امام صادق علیه السلام :هر گاه به آسمان نگریستی ، بگو : « ... بار خدایا ! ای پروردگار بام بلند، و دریای نگه داشته شده !» .

4 / 2دریاهای بهشتپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :در بهشت، دریای آب است ، و دریای عسل، و دریای شیر، و دریای باده . سپس رودها و جویبارها [از آنها] منشعب می شوند.

.


ص: 272

الفصل الخامس : التمثیل بالبحر للتعظیم5 / 1بَحرُ العِلمِالإمام علیّ علیه السلام :إنَّ اللّهَ تَعالی خَلَقَ مِن نورِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله عِشرینَ بَحرا مِن نورٍ ، فی کُلِّ بَحرٍ عُلومٌ لا یَعلَمُها إلَا اللّهُ تَعالی . (1)

الإمام الکاظم علیه السلام :إنَّ الإِمامَ بِمَنزِلَهِ البَحرِ لا یَنفَدُ ما عِندَهُ وعَجائِبُهُ أکثَرُ مِن ذلِکَ ، وَالطَّیرُ حینَ أخَذَ مِنَ البَحرِ قَطرَهً بِمِنقارِهِ لَم یَنقُص مِنَ البَحرِ شَیئا ، کَذلِکَ العالِمُ لا یَنقُصُهُ عِلمُهُ شَیئا ولا تَنفَدُ عَجائِبُهُ . (2)

الإمام الباقر علیه السلام :سَمِعتُ جابِرَ بنَ عَبدِ اللّهِ الأَنصارِیَّ یَقولُ : سَأَلتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله عَن سَلمانَ الفارِسِیِّ ، فَقالَ صلی الله علیه و آله : سَلمانُ بَحرُ العِلمِ لا یُقدَرُ عَلی نَزحِهِ ، سَلمانُ مَخصوصٌ بِالعِلمِ الأَوَّلِ وَالآخِرِ . (3)

.

1- .بحار الأنوار : ج 57 ص 199 ح 145 نقلاً عن أبی الحسن البکری فی کتاب الأنوار .
2- .قرب الإسناد : ص 336 ح 1238 ، دلائل الإمامه : ص 338 ح 295 ، الخرائج والجرائح : ج 1 ص 313 ح 5 کلاهما نحوه وکلّها عن علیّ بن أبی حمزه ، بحار الأنوار : ج 26 ص 191 ح 2 .
3- .الإختصاص : ص 222 عن محمّد بن مسلم ، بحار الأنوار : ج 22 ص 347 ح 63 .

ص: 273



فصل پنجم : تشبیه کردن به دریا ، برای بزرگ نشان دادن

5 / 1 دریای دانش

فصل پنجم : تشبیه کردن به دریا ، برای بزرگ نشان دادن5 / 1دریای دانشامام علی علیه السلام :خدای متعال ، از نور محمّد صلی الله علیه و آله ، بیست دریای نور آفرید، و در هر دریایی دانش هایی است که کسی جز خداوند متعال ، آنها را نمی داند.

امام کاظم علیه السلام :امام ، به سان دریاست که آنچه در اوست ، پایان نمی یابد و شگفتی هایش از آن هم بیشتر است. همان گونه که اگر پرنده ای با منقارش قطره ای از دریا برگیرد ، چیزی از دریا کاسته نمی گردد، دانشمند (امام) نیز چنین است. چیزی از دانش او کاسته نمی شود و شگفتی هایش پایان نمی پذیرد.

امام باقر علیه السلام :از جابر بن عبد اللّه انصاری شنیدم که می گوید: از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در باره سلمان پرسیدم. فرمود: «سلمان ، دریای دانش است که نمی توان آب آن را کشید. علم اوّل و آخر ، به سلمان عطا شده است» .

.


ص: 274

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :سَلمانُ بَحرٌ لا یُنزَفُ ، وکَنزٌ لا یُنفَدُ ، سَلمانُ مِنّا أهلَ البَیتِ ، سَلسالٌ (1) یَمنَحُ الحِکمَهَ . (2)

5 / 2بَحرُ النّورِرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی حَدیثِ المِعراجِ :ثُمَّ قُذِفتُ فی بِحارِ النّورِ ، فَلَم تَزَلِ الأَمواجُ تَقذِفُنی حَتّی تَلَقّانی جَبرَئیلُ علیه السلام فی سِدرَهِ المُنتَهی . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ للّهِِ بَحرا مِن نورٍ ، حَولَهُ مَلائِکَهٌ مِن نورٍ ، عَلی جَبَلٍ مِن نورٍ ، بِأَیدیهِم حِرابٌ مِن نورٍ ، یُسَبِّحونَ حَولَ ذلِکَ البَحرِ ، سُبحانَ ذِی المُلکِ وَالمَلَکوتِ ، سُبحانَ ذِی العِزَّهِ وَالجَبَروتِ ، سُبحانَ الحَیِّ الَّذی لا یَموتُ ، سُبّوحٌ قُدّوسٌ رَبُّ المَلائِکَهِ وَالرّوحِ ، فَمَن قالَها فی یَومٍ مَرَّهً أو شَهرٍ أو سَنَهٍ مَرَّهً ، أو فی عُمُرِهِ غَفَرَ اللّهُ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ وما تَأَخَّرَ ، ولَو کانَت ذُنوبُهُ مِثلَ زَبَدِ البَحرِ أو مِثلَ رَملِ عالِجٍ (4) ، أو فَرَّ مِنَ الزَّحفِ . (5)

5 / 3بَحرُ الحَیاهِالإمام زین العابدین علیه السلام :اللّهُمَّ صَلَّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاجعَلنا مِنَ الَّذینَ أسرَعَت أرواحُهُم فِی العُلی ، وخَطَطَت هِمَمُهُم فی عِزِّ الوَری ، فَلَم تَزَل قُلوبُهُم والِهَهً طائِرَهً حَتّی أناخوا فی رِیاضِ النَّعیمِ ، وجَنَوا مِن ثِمارِ النَّسیمِ ، وشَرِبوا بِکَأسِ العَیشِ ، وخاضوا لُجَّهَ السُّرورِ ، وغاصوا فی بَحرِ الحَیاهِ ، وَاستَظَلّوا فی ظِلِّ الکَرامَهِ ، آمینَ رَبَّ العالَمینَ . (6)

.

1- .سَلسالٌ : سهل الدخول فی الحلق لعذوبته وصفائه (مجمع البحرین : ج 2 ص 865 «سلسل») .
2- .الغارات : ج 2 ص 823 ، الإختصاص : ص 341 ، بحار الأنوار : ج 22 ص 348 ح 64 .
3- .بحار الأنوار : ج 18 ص 315 ح 26 نقلاً عن کتاب المحتضر للحسن بن سلیمان ممّا رواه من کتاب المعراج .
4- .عالِج : رمال بین فید والقریات علی طریق مکّه ، لا ماء بها ولا یقدر أحد علیهم فیه ، وهو مسیره أربع لیال (معجم البلدان : ج 4 ص 70) .
5- .کنز العمّال : ج 2 ص 218 ح 3480 نقلاً عن الدیلمی عن أنس .
6- .بحار الأنوار : ج 94 ص 126 ح 19 نقلاً عن الکتاب العتیق الغروی .

ص: 275



5 / 2 دریای نور

5 / 3 دریای زندگی

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سلمان ، دریایی خشک ناشدنی و گنجی پایان ناپذیر است . سلمان ، از ما خاندان (اهل بیت) است. چشمه زلالی است که حکمت می بخشد.

5 / 2دریای نورپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در حدیث معراج :سپس در دریاهای نور ، افکنده شدم و امواج ، پیوسته ، مرا به جلو می افکند تا آن که جبرئیل علیه السلام در سِدره المُنتهی (1) مرا گرفت.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند ، دریایی از نور دارد که پیرامون آن ، فرشتگانی از نور بر فراز کوهی از نور هستند و در دست هایشان ، نیزه هایی از نور است که پیرامون آن دریا ، به تسبیح گویی مشغول اند [و می گویند:] «پاکا خداوندگار پادشاهی و سلطنت! پاکا خداوند فرّ و شکوه! پاکا آن زنده ای که هرگز نمی میرد! پاکا، مقدّسا، خداوندگار فرشتگان و روح » . بنا بر این ، هر کس اینها را روزی یک بار یا ماهی یک بار یا سالی یک بار یا در تمام عمرش یک بار بگوید ، خداوند ، همگی گناهان او را می آمرزد ؛ اگر چه گناهانش به اندازه کف دریا یا ریگ های عالِج (2) باشد یا از جهاد ، گریخته باشد.

5 / 3دریای زندگیامام زین العابدین علیه السلام :بار خدایا ! بر محمّد و دودمان او ، درود فرست و مرا از آنانی قرار ده که جان هایشان به سوی بلندی شتافته است و همّت هایشان ، از عزّت در میان مردمان ، فراتر رفته است و از این رو، دل هایشان ، پیوسته شوریده است تا آن که در باغ های پُرنعمت ، فرود آمده اند و از میوه های نسیم (بادخوش) چیده اند و با جام جانبخش نوشیده اند و در اعماق شادی ، فرو شده اند و در دریای زندگی ، غوطه ور گشته اند و در سایه سار کرامت ، آرمیده اند. آمین ، ای پروردگار جهانیان !

.

1- .. مکانی است در بهشت .
2- .. عالِج: ریگستانی است خشک و بی آب ، میان «فید» و قربانگاه در راه مکّه و از مکّه ، چهار شبانه روز راه است.

ص: 276

5 / 4بَحرُ الرِّضاالإمام زین العابدین علیه السلام :اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاجعَلنا مِمَّن جاسُوا (1) خِلالَ دِیارِ الظّالِمینَ ، وَاستَوحَشوا مِن مُؤانَسَهِ الجاهِلینَ ، وسَمَوا إلَی العُلُوِّ بِنُورِ الإِخلاصِ ، ورَکِبوا فی سَفینَهِ النَّجاهِ ، وأقلَعوا بِریحِ الیَقینِ ، وأرسَوا بِشَطِّ بِحارِ الرِّضا یا أرحَمَ الرّاحِمینَ . (2)

5 / 5أغنی مِنَ البَحرِالإمام علیّ علیه السلام :البَدَنُ القانِعُ أغنی مِنَ البَحرِ . (3)

الإمام الصادق علیه السلام :غِنَی النَّفسِ أغنی مِنَ البَحرِ . (4)

.

1- .جاسوا خلال الدیار : أی تخلّلوها فطلبوا ما فیها (مجمع البحرین : ج 1 ص 340 «جوس») .
2- .بحار الأنوار : ج 94 ص 126 ح 19 نقلاً عن الکتاب العتیق الغروی .
3- .جامع الأخبار : ص 383 ح 1071 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 31 ح 99 .
4- .الخصال : ص 348 ح 21 ، الأمالی للصدوق : ص 317 ح 369 کلاهما عن معاویه بن وهب ، معانی الأخبار : ص 177 ح 1 عن محمّد بن وهب ، الإختصاص : ص 247 ، بحار الأنوار : ج 75 ص 105 ح 1 .

ص: 277



5 / 4 دریای خشنودی

5 / 5 غنی تر از دریا

5 / 4دریای خشنودیامام زین العابدین علیه السلام :بار خدایا ! بر محمّد و دودمان محمّد ، درود فرست و ما را از آنانی قرار ده که میان خانه های ستمگران ، [برای نابود کردن آنها ]به جستجو پرداخته اند و از همدمی با نادانان ، رَمیده اند و با نور اخلاص ، به سوی تعالی اوج گرفته اند و بر کِشتی رهایی نشسته اند و با باد یقین ، به حرکت در آمده اند و در ساحل دریاهای خشنودی ، لنگر انداخته اند، ای مهربان ترینِ مهربانان !

5 / 5غنی تر از دریاامام علی علیه السلام :تنِ قانع، غنی تر از دریاست.

امام صادق علیه السلام :غنای نفس، غنی تر از دریاست .

.


ص: 278

5 / 6بَحرٌ لا یُدرَکُ قَعرُهُالإمام علیّ علیه السلام فی وَصفِ القُرآنِ :ثُمَّ أنزَلَ عَلَیهِ الکِتابَ ... سِراجا لا یَخبو تَوَقُّدُهُ ، وبَحرا لا یُدرَکُ قَعرُهُ . (1)

5 / 7أخذُ اللُّؤلُؤِ مِنَ البَحرِالإمام الباقر علیه السلام :ألا تَأخُذونَ اللُّؤلُؤَ مِنَ البَحرِ ؟ خُذُوا الکَلِمَهَ الطَّیِّبَهَ مِمَّن قالَها وإن لَم یَعمَل بِها ، فَإِنَّ اللّهَ یَقولُ : «الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ» (2) . (3)

الإمام الصادق علیه السلام :یَغوصُ العَقلُ عَلَی الکَلامِ فَیَستَخرِجُهُ مِن مَکنونِ الصَّدرِ ، کَما یَغوصُ الغائِصُ عَلَی اللُّؤلُؤِ المُستَکِنَّهِ فِی البَحرِ . (4)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 198 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 21 ح 21 .
2- .الزمر : 18 .
3- .تحف العقول : ص 291 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 170 ح 4 .
4- .الاختصاص : ص 244 ، بحار الأنوار : ج 1 ص 94 ح 21 .

ص: 279



5 / 6 دریایی که ژرفایش نارسیدنی است

5 / 7 گرفتن مروارید از دریا

5 / 6دریایی که ژرفایش نارسیدنی استامام علی علیه السلام در وصف قرآن :سپس کتاب را بر او فرو فرستاد... و آن ، چراغی است که شعله اش خاموش نمی گردد، و دریایی است که به قعر آن نمی توان رسید .

5 / 7گرفتن مروارید از دریاامام باقر علیه السلام :آیا از دریا ، مروارید نمی گیرید؟ سخن نیک را نیز از کسی که آن را می گوید ، بگیرید ؛ اگر چه خود ، آن را به کار نبندد؛ زیرا خداوند می فرماید: «کسانی که سخن را می شنوند و از نیکوترینش پیروی می کنند، آنان ، کسانی هستند که خداوند ، هدایتشان کرده است» .

امام صادق علیه السلام :خِرَد ، غوّاص سخن است و آن را از درون سینه ، استخراج می کند، چنان که غوّاص برای به دست آوردن مروارید نهان در اعماق دریا ، به دلِ دریا می زند.

.


ص: 280

الفصل السادس : التمثیل بالبحر للتحذیر6 / 1بَحرُ القَدَرِالإمام علیّ علیه السلام لَمّا سُئِلَ عَنِ القَدَرِ :طَریقٌ مُظلِمٌ فَلا تَسلُکوهُ ، وبَحرٌ عَمیقٌ فَلا تَلِجوهُ (1) ، وسِرُّ اللّهِ فَلا تَتَکَلَّفوهُ . (2)

عنه علیه السلام فی صِفَهِ القَدَرِ :إنَّهُ بَحرٌ زاخِرٌ خالِصٌ للّهِِ تَعالی ، عُمقُهُ ما بَینَ السَّماءِ وَالأَرضِ ، عَرضُهُ ما بَینَ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ . (3)

6 / 2بَحرُ الدُّنیاالإمام علیّ علیه السلام :اُحَذِّرُکُمُ الدُّنیا فَإِنَّها دارُ شُخوصٍ ، ومَحَلَّهُ تَنغیصٍ ، ساکِنُها ظاعِنٌ ، وقاطِنُها بائِنٌ ، تَمیدُ بِأَهلِها مَیَدانَ السَّفینَهِ ، تقَصِفُهَا العَواصِفُ فی لُجَجِ البِحارِ ، فَمِنهُمُ الغَرِقُ الوَبِقُ (4) ، ومِنهُمُ النّاجی عَلی بُطونِ الأَمواجِ تَحفِزُهُ الرِّیاحُ بِأَذیالِها ، وتَحمِلُهُ عَلی أهوالِها ، فَما غَرِقَ مِنها فَلَیسَ بِمُستَدرَکٍ ، وما نَجا مِنها فَإِلی مَهلَکٍ . (5)

.

1- .تَلِجوهُ : تَدخلوه (النهایه : ج 5 ص 224 «ولج») .
2- .نهج البلاغه : الحکمه 287 ، غرر الحکم : ج 4 ص 261 ح 6034 ، بحار الأنوار : ج 1 ص 210 .
3- .التوحید : ص 383 ح 32 عن الأصبغ بن نباته ، الاعتقادات : ص 35 ، مختصر بصائر الدرجات : ص 153 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 97 ح 23 .
4- .وَبَقَ : إذا هَلَکَ (النهایه : ج 5 ص 146 «وَبَقَ») .
5- .نهج البلاغه : الخطبه 196 ، بحار الأنوار : ج 73 ص 133 ح 137 .

ص: 281



فصل ششم : تشبیه کردن به دریا برای هشدار دادن

6 / 1 دریای تقدیر

6 / 2 دریای دنیا

فصل ششم : تشبیه کردن به دریا برای هشدار دادن6 / 1دریای تقدیرامام علی علیه السلام در پاسخ پرسش از تقدیر :راهی است تاریک. پس آن را نپیمایید. دریایی است ژرف. پس در آن در نیایید. راز خداست. پس خود را برای [دریافت ]آن به رنج [بیهوده] میفکنید.

امام علی علیه السلام در توصیف تقدیر :آن ، دریایی است مالامال و ویژه خداوند متعال. ژرفایش ، به اندازه آسمان تا زمین است و پهنایش ، به اندازه مشرق تا مغرب .

6 / 2دریای دنیاامام علی علیه السلام :شما را از دنیا بر حذر می دارم؛ زیرا که دنیا ، سرای کوچیدن و جایگاه کدورت [و سختی] است . ساکن آن ، [سرانجام] رَخت بر می بندد و مقیمش از آن جدا می شود. اهل خود را به تلاطم می اندازد ، چونان به تلاطم در آمدن کشتی که توفان ها ، آن را در اعماق دریاها در هم می شکند و برخی از مسافران ، غرق می شوند و برخی دیگر می رَهند ، در حالی که بر شکم موج ها دست و پا می زنند و بادها با دامن های خود ، بر او می کوبند و به وحشتش می افکنند. پس، آن که غرق شود ، به دادش نمی توان رسید، و آن که از آن (کشتی شکسته / بادهای کوبنده) بِرَهد، به مهلکه ای دیگر ، فرو می غلتد .

.


ص: 282

الإمام زین العابدین علیه السلام :أما بَلَغَکُم ما قالَ عیسَی بنُ مَریَمَ علیه السلام لِلحَوارِیّینَ ؟ قالَ لَهُم : الدُّنیا قَنطَرَهٌ فَاعبُروها ولا تَعمُروها ، وقالَ : أیُّکُم یَبنی عَلی مَوجِ البَحرِ دارا ؟ تِلکُمُ الدّارُ الدُّنیا ، فَلا تَتَّخِذوها قَرارا . (1)

الإمام الصادق علیه السلام :مَثَلُ الدُّنیا کَمَثَلِ ماءِ البَحرِ ، کُلَّما شَرِبَ مِنهُ العَطشانُ ازدادَ عَطَشا حَتّی یَقتُلَهُ . (2)

الإمام الکاظم علیه السلام :إنَّ لُقمانَ قالَ لِابنِهِ : ... یا بُنَیَّ إنَّ الدُّنیا بَحرٌ عَمیقٌ ، قَد غَرِقَ فیها عالَمٌ کَثیرٌ . (3)

لُقمانُ الحَکیمُ :یا بُنَیَّ إنَّ الدُّنیا بَحرٌ عَمیقٌ هَلَکَ فیها بَشَرٌ کَثیرٌ ، تَزَوَّد مِن عَمَلِها وَاتَّخِذ سَفینَهً حَشوُها تَقوَی اللّهِ ، ثُمَّ ارکَب لُجَجَ الفُلکِ تَنجو وإنّی لَخائِفٌ أن لا تَنجُوَ . یا بُنَیَّ السَّفینَهُ إیمانٌ ، وشِراعُهَا التَّوَکُّلُ ، وسُکّانُهَا (4) الصَّبرُ ، ومَجاذیفُهَا الصَّومُ وَالصَّلاهُ وَالزَّکاهُ ، یا بُنَیَّ مَن رَکِبَ البَحرَ مِن غَیرِ سَفینَهٍ غَرِقَ . (5)

.

1- .الأمالی للمفید : ص 43 ح 1 عن أبی حمزه الثمالی ، بحار الأنوار : ج 73 ص 107 ح 107 .
2- .الکافی : ج 2 ص 136 ح 24 عن طلحه بن زید ، تحف العقول : ص 396 عن الإمام الکاظم علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 73 ص 79 ح 40 .
3- .الکافی : ج 1 ص 16 ح 12 عن هشام بن الحکم ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 2 ص 282 ح 2457 ، مکارم الأخلاق : ج 1 ص 540 ح 1875 کلاهما من دون اسناد الی أحدٍ من أهل البیت علیهم السلام ، تحف العقول : ص 386 ، تفسیر القمّی : ج 2 ص 164 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 299 ح 1 .
4- .السُکّانُ : ذنب السفینه التی به تُعدَّل (لسان العرب : ج 13 ص 211 «سکن») .
5- .الاختصاص : ص 336 عن الأوزاعی من دون إسناد الی أحدٍ من أهل البیت علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 13 ص 427 ح 22 .

ص: 283

امام زین العابدین علیه السلام :آیا به شما نرسیده است آنچه عیسی بن مریم علیه السلام به حواریان فرمود؟ به آنان فرمود : «دنیا ، پُلی است. پس ، از آن بگذرید و آبادش مکنید» . و فرمود : «کدام یک از شما بر موج دریا ، خانه می سازد؟ ! چنین است خانه دنیا. پس، دنیا را جای ماندن مگیرید».

امام صادق علیه السلام :دنیا ، مانند آب دریاست که شخص تشنه ، هر چه از آن بیشتر بنوشد ، تشنه تر می شود تا این که او را از پا در می آورد .

امام کاظم علیه السلام :لقمان به پسرش گفت:... پسرم! دنیا، دریای ژرفی است که خلق بسیاری در آن غرق گشته اند.

لقمان حکیم:پسرم! دنیا، دریای ژرفی است که آدمیان بسیاری در آن نابود شده اند. از عمل [در] آن ، توشه برگیر، و کشتی ای فراهم آور که بارِ آن ، پروای الهی باشد . پس با آن به [این] دریا زن تا نجات یابی. با این حال، می ترسم که نجات نیابی ! پسرم! [آن] کشتی، ایمان است و بادبانش ، توکّل و سکّانش ، شکیبایی و پاروهایش ، روزه و نماز و زکات. پسرم! هر که بی کشتی به دریا برود ، غرق می شود .

.


ص: 284

6 / 3بَحرُ الخَطایاالکتاب«أَوْ کَظُلُمَاتٍ فِی بَحْرٍ لُّجِّیٍّ یَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَآ أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَرَاهَا وَ مَن لَّمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ» . (1)

الحدیثالإمام الکاظم علیه السلام :یا سَیِّدی ، أنقِذ عَبدَکَ الغَریقَ فی بَحرِ الخَطایا . (2)

الإمام علیّ علیه السلام فی مُناجاتِهِ :إنَّکَ أنتَ عَلّامُ الغُیوبِ ، فَالطُف بی فَقَدیما لَطَفتَ بِمُسرِفٍ عَلی نَفسِهِ ، غَریقٍ فی بُحورِ خَطیئَتِهِ ، أسلَمَتهُ لِلحُتوفِ (3) کَثرَهُ زَلَلِهِ . (4)

عنه علیه السلام :إلهی أفحَمَتنی ذُنوبی وقَطَعَت مَقالَتی فَلا حُجَّهَ لی ولا عُذرَ ، فَأَنَا المُقِرُّ بِجُرمی ، المُعتَرِفُ بِإِساءَتی ، الأَسیرُ بِذَنبی ، المُرتَهَنُ بِعَمَلی ، المُتَهَوِّرُ فی بُحورِ خَطیئَتی . (5)

6 / 4بَحرُ الفِتنَهِالإمام علیّ علیه السلام :قَد خاضوا بِحارَ الفِتَنِ ، وأخَذوا بِالبِدَعِ دونَ السُّنَنِ ، وتَوَغَّلُوا الجَهلَ ، وَاطَّرَحُوا العِلمَ . (6)

.

1- .النور : 40 .
2- .جمال الاُسبوع : ص 185 عن الحسن بن القاسم العبّاسی ، مصباح المتهجّد : ص 307 ح 417 من دون إسناد إلی أحدٍ من أهل البیت علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 91 ص 196 ح 3 .
3- .الحَتفُ : الهلاک والجمع حتوف (النهایه : ج 1 ص 337 «حتف») .
4- .البلد الأمین : ص 128 ، جمال الاُسبوع : ص 73 من دون إسناد الی أحدٍ من أهل البیت علیهم السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 90 ص 194 ح 29 .
5- .البلد الأمین : ص 311 عن الإمام العسکری عن آبائه علیهم السلام ، المزار للشهید الأوّل : ص 272 عن میثم نحوه ، بحار الأنوار : ج 94 ص 100 ح 14 .
6- .غرر الحکم : ج 4 ص 487 ح 6701 .

ص: 285



6 / 3 دریای خطاها

6 / 4 دریای فتنه

6 / 3دریای خطاهاقرآن«یا [کارهایشان] مانند تاریکی هایی است در دریایی ژرف ، که موجی آن را فرو می پوشانَد و روی آن ، موجی دیگر است و بالای آن ، ابری است. تاریکی هایی است که بعضی بر روی بعضی دیگر ، قرار گرفته است . هر گاه [غرقه ]دستش را بیرون آورد ، به زحمت ، آن را می بیند. خدا به هر کس نوری نداده باشد ، او را هیچ نوری نخواهد بود».

حدیثامام کاظم علیه السلام :آقای من! این بنده غرقه در دریای لغزش ها را نجات بخش .

امام علی علیه السلام در مناجاتش :تو دانای نهان هایی. پس به من لطف نما که از دیرباز ، همواره با آن که بر خویش ، ستم روا داشته و در دریاهای خطاهایش غرقه گشته و فراوانی لغزش هایش ، او را به دست نابودی سپرده است، لطف داشته ای.

امام علی علیه السلام :معبودا ! گناهانم ، زبانم را بند آورده و گفتارم را بُریده است و مرا هیچ عذر و بهانه ای نیست . پس به جرم خویش ، اقرار دارم و به بدکرداری ام ، معترفم در بندِ گناه خویشم و گروگانِ کردار [ بد ] خود هستم و بی باکانه ، خویشتن را در دریاهای خطا افکنده ام.

6 / 4دریای فتنهامام علی علیه السلام :در دریاهای فتنه ها ، فرو رفتند و سنّت ها را رها کرده ، بدعت ها را گرفتند و در نادانی ، غرقه گشتند و دانش را به دور افکندند.

.


ص: 286

عنه علیه السلام مِن کِتابِهِ لِمُعاوِیَهَ :أردَیتَ (1) جیلاً مِنَ النّاسِ کَثیرا خَدَعتَهُم بِغَیِّکَ ، وألقَیتَهُم فی مَوجِ بَحرِکَ . (2)

6 / 5بَحرُ الجَهالَهِالإمام علیّ علیه السلام :کَم مِن غَریقٍ هَلَکَ فی بَحرِ الجَهالَهِ . (3)

الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ اللّهَ ... خَلَقَ الجَهلَ مِنَ البَحرِ الاُجاجِ (4) ظُلمانِیّا ، فَقالَ لَهُ : أدبِر ، فَأَدبَرَ ؛ ثُمَّ قالَ لَهُ : أقبِل ، فَلَم یُقبِل ، فَقالَ لَهُ : اِستَکبَرتَ ، فَلَعَنَهُ . (5)

6 / 6بَحرُ التَّسویفِالإمام الباقر علیه السلام فی وَصِیَّتِهِ لِجابِرٍ الجُعفِیِّ :إیّاکَ وَالتَّسویفَ ، فَإِنَّهُ بَحرٌ یَغرَقُ فیهِ الهَلکی . (6)

.

1- .أرداکُم : أهلَکَکُم (مجمع البحرین : ج 2 ص 693 «ردی») .
2- .نهج البلاغه : الکتاب 32 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 85 ح 400 .
3- .مطالب السؤول : ص 234 ؛ بحار الأنوار : ج 78 ص 12 ح 8 .
4- .الاُجاجُ : الماء المالِحُ الشدید الملوحه (النهایه : ج 1 ص 25 «أجج») .
5- .الکافی : ج 1 ص 21 ح 14 ، الخصال : ص 589 ح 13 ، علل الشرائع : ص 114 ح 10 ، المحاسن : ج 1 ص 312 ح 620 کلّها عن سماعه بن مهران ، تحف العقول : ص 401 عن الإمام الکاظم علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 1 ص 109 ح 7 .
6- .تحف العقول : ص 285 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 164 ح 1 .

ص: 287



6 / 5 دریای نادانی

6 / 6 دریای امروز و فردا کردن

امام علی علیه السلام از نامه ایشان به معاویه :مردان بسیاری را به نابودی کشاندی و با فریبکاری خود ، آنان را فریفتی و در موج دریای [فتنه گری ]خویش ، در افکندی.

6 / 5دریای نادانیامام علی علیه السلام :چه بسیار کسانی که در دریای نادانی ، غرق و نابود شدند !

امام صادق علیه السلام :خداوند ، ... نادانی را از دریای شور و تاریک آفرید و به او فرمود : «پشت کن !» و او پشت کرد . سپس به او فرمود : «[به من] رو کن !» و او رو نکرد. خداوند به او فرمود: «گردن فرازی کردی» و لعنتش کرد.

6 / 6دریای امروز و فردا کردنامام باقر علیه السلام در سفارش به جابر جُعْفی :از امروز و فردا کردن بپرهیز؛ زیرا آن ، دریایی است که انسان ها در آن ، نابود می شوند.

.


ص: 288

6 / 7جارُ البَحرِالإمام الصادق علیه السلام :لَیسَ لِلبَحرِ جارٌ ، ولا لِلمَلِکِ صَدیقٌ ، ولا لِلعافِیَهِ ثَمَنٌ . (1)

عنه علیه السلام وقَد قیلَ بِحَضرَتِهِ : جاوِر مَلِکا أو بَحرا :هذا کَلامٌ مُحالٌ ، وَالصَّوابُ : لا تُجاوِر مَلِکا ولا بَحرا ، لِأَنَّ المَلِکَ یُؤذیکَ ، وَالبَحرَ لا یُرویکَ . (2)

.

1- .الخصال : ص 223 ح 51 ، دلائل الإمامه : ص 253 ح 176 عن علی بن الحسن بن القاسم المعروف بابن الطبّال الیشکری الخزّاز ، بحار الأنوار : ج 76 ص 287 ح 5 .
2- .کشف الغمّه : ج 2 ص 415 ، نزهه الناظر : ص 184 ح 386 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 210 ح 89 .

ص: 289



6 / 7 همسایه دریا

6 / 7همسایه دریاامام صادق علیه السلام :دریا، همسایه نمی شناسد و پادشاه ، دوست . و [نعمتِ] عافیت را قیمت نمی توان نهاد .

امام صادق علیه السلام آن گاه که در حضور ایشان گفته شد: یا همسایه پادشاه باش یا همسایه دریا :این، سخنی نادرست است. درستش این است که : «نه با پادشاه باید همسایه شد ، نه با دریا» ؛ زیرا پادشاه ، تو را می آزارد و دریا ، سیرابت نمی کند.

.


ص: 290

الفصل السابع : التمثیل براکب البحر7 / 1القائِلُ فِی القُرآنِ بِرَأیِهِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إن أخطَأَ القائِلُ فِی القُرآنِ بِرَأیِهِ فَقَد تَبَوَّأَ مَقعَدَهُ مِنَ النّارِ ، وکانَ مَثَلُهُ کَمَثَلِ مَن رَکِبَ بَحرا هائِجا بِلا مَلّاحٍ ولا سَفینَهٍ صَحیحَهٍ ، لا یَسمَعُ بِهَلاکِهِ أحَدٌ إلّا قالَ : هُوَ أهلٌ لِما لَحِقَهُ ، ومُستَحِقٌّ لِما أصابَهُ . (1)

7 / 2المُصاحِبُ لِلأَشرارِالإمام علیّ علیه السلام :مُصاحِبُ الأَشرارِ کَراکِبِ البَحرِ ، إن سَلِمَ مِنَ الغَرَقِ لَم یَسلَم مِنَ الفَرَقِ (2) . (3)

.

1- .التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام : ص 15 ح 1 عن الإمام العسکری عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 92 ص 183 ح 18 .
2- .الفَرَقُ : الخَوفُ والفَزعُ (مجمع البحرین : ج 3 ص 1388 «فرق») .
3- .غرر الحکم : ج 6 ص 138 ح 9835 .

ص: 291



فصل هفتم : تشبیه کردن به مسافر دریا

7 / 1 تفسیر به رأیِ قرآن

7 / 2 همنشینی با بدان

فصل هفتم : تشبیه کردن به مسافر دریا7 / 1تفسیر به رأیِ قرآنپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :اگر آن که قرآن را به رأی خویش تفسیر می کند، خطا کند ، جایگاهش آتش جهنّم است و حکایت او ، حکایتِ کسی است که بدون کشتیبان و کشتی سالم، به دریایی خروشان سفر کند. هر کس خبر غرق شدن چنین کسی را بشنود ، بی گمان خواهد گفت: سزاوار بود که غرق شود. مستحق بود که این بلا بر سرش بیاید.

7 / 2همنشینی با بدانامام علی علیه السلام :همنشینِ بَدان ، همچون مسافر دریاست. اگر از غرق شدن به سلامت بماند ، از وحشت نمی رَهَد.

.


ص: 292

7 / 3المُلتَبِسُ بِالسُّلطانِ وَقتَ الاِضطِرابِالإمام علیّ علیه السلام :لا تَلتَبِس بِالسُّلطانِ فی وَقتِ اضطِرابِ الاُمورِ عَلَیهِ ، فَإِنَّ البَحرَ لا یَکادُ یَسلَمُ مِنهُ راکِبُهُ مَعَ سُکونِهِ ، فَکَیفَ مَعَ اختِلافِ رِیاحِهِ وَاضطِرابِ أمواجِهِ . (1)

7 / 4المُتَزَوِّجُالإمام علیّ علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ :إذا تَزَوَّجَ الرَّجُلُ فَقَد رَکِبَ البَحرَ ، فَإِن وُلِدَ لَهُ فَقَد کُسِرَ بِهِ (2) . (3)

.

1- .غرر الحکم : ج 6 ص 334 ح 10408 .
2- .جدیر بالذکر أنّ هذا النصّ منسوب للامام علی علیه السلام کما اشیر لذلک فی المتن ولیس صدوره منه قطعیّا ، وعلی تقدیر صدوره منه فالظاهر أنّه إشاره للمشاکل التی قد تقع بشکل طبیعی فی الحیاه العائلیه .
3- .شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید : ج 20 ص 301 ح 438 .

ص: 293



7 / 3 نزدیک شدن به سلطان در وقت آشفته بودن

7 / 4 مرد ازدواج کرده

7 / 3نزدیک شدن به سلطان در وقت آشفته بودنامام علی علیه السلام :به سلطان، آن گاه که کارها بر او آشفته گردد، نزدیک مشو؛ زیرا دریا حتّی آن گاه که آرام است، مسافرش تقریبا از آن در امان نیست، چه رسد آن گاه که بادهایش وزیدن گیرد و خیزابه هایش به تلاطم در آید.

7 / 4مرد ازدواج کردهامام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان :هر گاه مرد ازدواج کند ، [چونان است که] به دریا سفر کرده است، و چون فرزندی به دنیا آورد ، [مانند آن است که کشتی او] شکسته شود. (1)

.

1- .. گفتنی است همان طور که در متن اشاره شده، این سخن ، منسوب به امام علی علیه السلام است و صدور آن از امام علیه السلام قطعی نیست و در صورت صدور این سخن از آن امام علیه السلام ، ظاهرا اشاره به مشکلاتی است که معمولاً به طور طبیعی در زندگی خانوادگی پیش می آید.

ص: 294

. .


ص: 295



30. بخل و تنگ نظری

اشاره

30 بخل و تنگ نظریدرآمدفصل یکم : شناخت بخل و تنگ نظریفصل دوم : پرهیز دادن از بخلفصل سوم : ریشه های بخلفصل چهارم : پیامدهای بخلفصل پنجم : عوامل باز دارنده از بخلفصل ششم : بخل پسندیده

.


ص: 296

. .


ص: 297



درآمد

بُخل و شُحّ ، در لغت

درآمدبُخل و شُحّ ، در لغتواژه «بُخل» ، (1) در لغت عرب به معنای «منع و اِمساک» (2) و ضدّ «کَرَم و جود» (3) است و در فارسی ، به معنای «زُفتی و تنگ چشمی» (4) است . فیروزآبادی ، در تبیین معنای «بخل» ، گفته است : البُخلُ وَ البُخولُ ، بِضَمِّهِما ، وَ کَجَبَلٍ وَ نَجْمٍ وَ عُنُقٍ : ضِدُّ الکَرَمِ . (5) بخل و بخول ، هر دو به ضمّ با ، و نیز بر وزن های جَبَل و نَجْم و عُنُق ، ضدّ کَرَم است . راغب اصفهانی نیز می گوید : البُخلُ : إمساکُ المُقتَنَیاتِ عَمّا لا یَحِقُّ حَبسُها عَنهُ ، وَ یُقابِلُهُ الجودُ . (6) بخل ، نگه داشتن دارایی ها از جاهایی است که حبس از آن ، شایسته نیست [و در آن جاها باید مصرف شود] . مقابل آن ، بخشش است .

.

1- .. مصدر این واژه ، به صورت های : «بُخُل» و «بُخُول» و «بَخْل» و «بَخَل» نیز وارد شده (ر.ک : الصحاح : ج 4 ص 1632 ، لسان العرب : ج 11 ص 47 ، القاموس المحیط : ج 3 ص 333 و ...) .
2- .. ر . ک : مفردات ألفاظ القرآن : ص 109 ، نضره النعیم : ج 3 ص 4029 ، مجمع البحرین : ج 1 ص 119 .
3- .. ر.ک : لسان العرب : ج 11 ص 47 ، القاموس المحیط ، ج 3 ، ص 333 ، مفردات ألفاظ القرآن : ص 109 .
4- .. ر.ک : لغت نامه دهخدا : ج 13 ص 3825 ، فرهنگ معین : ج 1 ص 477 .
5- .. القاموس المحیط : ج 3 ص 333 مادّه «بخل» .
6- .. مفردات ألفاظ القرآن : ص 109 مادّه «بخل» .

ص: 298



بخل و شُح ، در قرآن و حدیث

اشاره

و امّا «شُحّ» ، به معنای بخل شدید و بازداشتن همراه با حرص ، تفسیر شده است ، چنان که ابن فارِس می گوید : الشین وَ الحاء ، الأَصلُ فیهِ المَنعُ ، ثُمَّ یَکونُ مَنعا مَعَ حِرصٍ . مِن ذلِکَ الشُّحُّ وَ هُوَ البُخلُ مَعَ حِرصٍ . (1) شین و حا (شحّ) : اصل در این واژه ، بازداشتن است ، و بعدها در بازداشتن همراه با حرص ، به کار برده شده است . از همین روست که شُحّ ، همان بخل آزمندانه است . نیز راغب می گوید : الشُّحُّ : بُخلٌ مَعَ حِرصٍ ، وَ ذلِکَ فیما کانَ عادَهً . (2) شُحّ ، بخل همراه با حرص است ، و این ، در جایی است که عادت شده باشد . ابن اثیر نیز می گوید : الشُّحُّ : أشَدُّ البُخلِ ، وَ هُوَ أبلَغُ ؛ فِی المَنعِ مِنَ البُخلِ . (3) شُح ، بخل شدید است و در خودداری [از بخشیدن] ، رساتر از بخل است . شیخ طوسی ، اصل و حقیقت «بُخل» را دشواری در بخشش می داند . (4) گفتنی است که به دلیل نزدیک بودن معنای لغوی «بخل» و «شُح» ، و کاربرد مشابه آنها در قرآن و حدیث ، مطالب مربوط به آنها در این جا با هم مطرح می گردند .

بخل و شُح ، در قرآن و حدیثواژه «بُخل» و مشتقّات آن ، در قرآن کریم ، دوازده بار و در هفت آیه ، (5) به صورت

.

1- .. معجم مقاییس اللغه : ج 3 ص 178 مادّه «بخل» .
2- .. مفردات ألفاظ القرآن : ص 446 مادّه «بخل» .
3- .. النهایه : ج 2 ص 448 مادّه «بخل» .
4- .. التبیان فی تفسیر القرآن : ج 3 ص 196 ، مجمع البیان : ج 3 ص 73 .
5- .. آل عمران : آیه 180 ، نساء : آیه 37 ، توبه : آیه 76 ، محمّد : آیه 37 و 38 ، حدید : آیه 24 ، لیل : آیه 8 .

ص: 299



1 . معنای بخل و شحّ و نکوهیدگی آنها

مصدر و فعل ماضی و مضارع ، به کار رفته است . واژه «شُح» و «أشحّه» نیز پنج بار در چهار آیه (1) آمده است . افزون بر این ، در موارد دیگری ، مانند آیات 29 و 100 سوره اِسرا ، آیه 19 سوره معارج ، آیه 35 سوره ق ، آیه 53 سوره نساء ، و آیات 34 و 35 سوره نجم ، بدون به کار بردن واژه «بخل» و «شُح» ، این صفت ها ، به شدّت نکوهش گردیده است . در احادیث اسلامی ، واژه های «بخل» و «شُح» ، کاربردهای مختلفی دارند و پیشوایان اسلام ، ره نمودهای قابل تأمّل ، ارزنده و آموزنده ای در باره صفت «بخل» ، ارائه کرده اند که در پی ، خواهد آمد . امّا پیش از آن ، به چند نکته در جمع بندی آنها ، اشاره می شود :

1 . معنای بخل و شح و نکوهیدگی آنهااز نگاه قرآن و حدیث ، «بخل» و «شحّ» ، نکوهیده است و عبارت از منع و اِمساکی است که عقل ، آن را زشت و نکوهیده می شمارد . از این رو ، در روایتی از امام صادق علیه السلام ، ضمن تبیین سپاهیان عقل و جهل ، «بخل» در مقابل «سخاء» ، از سپاهیان جهل (نادانی) ، شمرده شده است : وَ السَّخاءُ وَ ضِدُّهُ البُخلُ . (2) بخشندگی و ضدّ آن ، بخل است . و در روایتی دیگر از امام عسکری علیه السلام آمده است : إنَّ ... لِلاِقتِصادِ مِقدارا فَإِن زادَ عَلَیهِ فَهُوَ بُخلٌ . (3) برای میانه روی ، اندازه ای است که اگر از آن فزون تر شود ، آن ، بخل است.

.

1- .. نساء : آیه 128 ، احزاب : آیه 19 ، حشر : آیه 9 ، تغابن : آیه 16 .
2- .. ر . ک : ص 308 ح 0 .
3- .. ر . ک : ص 308 ح 2 .

ص: 300



2 . مراتب بخل

این سخن ، بدین معناست که امساک در حدّ اعتدال ، عقلاً و شرعا ، نکوهیده نیست و بخل ، شمرده نمی شود . بر این اساس ، بخل ، دو نوع ضد دارد : یکی ، ضدّی که ارزش محسوب می شود و آن ، انفاق در حدّ اعتدال و مشروع است که سخا ، جود و کَرَم ، دانسته می شود و بالاترین مراتب آن ، ایثار است . دیگری ، انفاقِ خارج از حدّ اعتدال و مشروع است که اسراف و تبذیر ، شمرده می گردد . بنا بر این ، آنچه به شماری از اخلاق پژوهان نسبت داده شده که بخل ، ضدّ سخا و جود و کَرَم نیست ؛ بلکه ضدّ اسراف است ، (1) صحیح به نظر نمی رسد . و امّا واژه «شُحّ» در روایات ، گاه با بخل ، یکسان دانسته شده ، (2) و گاه برای مراتب بالای بخل ، به کار رفته است . (3)

2 . مراتب بخلبخل ، مراتبی دارد که پایین ترین مراتب آن ، اِمساک در چیزی است که مورد نیازِ بخیل نیست و برای او سودی ندارد . بالاتر از آن ، بخل نسبت به چیزی است که در تملّک بخیل نیست ؛ یعنی نه تنها از دادن مال خود به دیگران امتناع می ورزد ؛ بلکه مایل نیست که دیگری نیز به شخص دیگری ، چیزی ببخشد! و خسیس تر از وی ، کسی است که نه تنها نسبت به دیگران ، بلکه نسبت به خودش نیز بخل می ورزد و حرص در انباشتن ثروت ، نمی گذارد که مالش را حتی برای رفع نیازهای شخصی خود ، مصرف نماید .

.

1- .. ر.ک : دائره المعارف قرآن کریم : ج 5 ص 369، دانش نامه جهان اسلام : ج 3 ص 442 .
2- .. ر . ک : ص 313 ح 6 و ص 315 ح 16 و 18 و 20 ...
3- .. ر . ک : ص 311 (بخل و تنگ نظری / فصل یکم / تنگ نظری ، شدیدتر از بخل است) .

ص: 301



3 . گونه های بخل

4 . بدترین گونه های بخل

5 . گستره بخل در اصطلاح شریعت

3 . گونه های بخلدر احادیث اسلامی ، بخل ، به امور اقتصادی اختصاص ندارد ؛ بلکه اموری مانند کتمانِ دانش هایی که برای مردم مفیدند ، خودداری از سلام کردن به دیگران و سستی در درود فرستادن بر پیامبر صلی الله علیه و آله نیز «بخل» دانسته شده است . این احادیث ، مؤیّد نظریه کسانی است که در تعریف بخل گفته اند : بخل ، منع چیزی است که منع آن ، فایده ای و بذل آن ، زیانی ندارد . (1)

4 . بدترین گونه های بخلبخل ، مراتبی دارد که شدّت و ضعف آن ، مرتبط با شخص بخیل و چیزی است که امساک می نماید . بنا بر این ، هر چه موقعیت بخیل ، والاتر باشد و امساک نکردن از چیزی که نسبت به آن بخل می ورزد ، ضرورتر باشد ، زشتیِ بخل ، افزون تر می گردد . از این رو ، در احادیث ، بخل ثروتمندان و کسانی که دارای موقعیت های مهمّ اجتماعی هستند ، زشت تر از دیگران ، شمرده شده است . (2) همچنین ، بخل در پرداخت حقوق واجب مالی به افراد مستحق ، از قبیح ترین انواع بخل است . (3)

5 . گستره بخل در اصطلاح شریعتبسیاری از مفسّران ، برای بخل ، اصطلاحی شرعی قائل شده اند که محدوده آن ، تنگ تر از معنای لغوی آن است . آنچه در بیان این اصطلاح و تعیین محدوده آن ، مشهورتر است ، آن که بخل ، پرداخت نکردن واجبات مالی ای مانند زکات است . (4)

.

1- .. دائره المعارف قرآن کریم : ج 5 ص 369 (به نقل از : التعریفات : ص 62) .
2- .. ر . ک : ص 331 (بخل و تنگ نظری / فصل یکم / بخل ورزیدن بزرگان) .
3- .. ر . ک : ص 327 (بخل و تنگ نظری / فصل یکم / بخل ورزیدن از پرداخت واجبات مالی) .
4- .. دائره المعارف قرآن کریم : ج 5 ص 368 (به نقل از : التبیان فی تفسیر القرآن : ج 5 ص 264 و ج 9 ص 566 ، مجمع البیان : ج 5 ص 92) .

ص: 302



6 . خاستگاه های بخل

7 . پیامدهای خطرناک بخل

اشاره
بر اساس این تعریف ، اگر کسی حقوقی را که بر وی واجب است ، ادا کند ، بخیل نامیده نمی شود ؛ (1) امّا با تأمّل در روایاتی که در معنای «بخل» و «شُح» ، وارد شده است و مراتب و اقسام بخل اقتصادی و غیر اقتصادی و زشت ترین انواع بخل را بیان می کنند ، همچنین آیات و روایاتی که در نکوهش بخل ، خاستگاه ، زیان ها و موانع آن آمده ، می توان گفت که بخل در متون مورد اشاره ، اصطلاحی شرعی نیست ؛ بلکه به همان معنای لغوی و عرفی اش به کار رفته است ؛ لیکن علمای اسلام ، در مقام تطبیق این واژه بر مفاهیم و موضوعات شرعی ، بخل را در عناوین احکامی همچون : واجب ، مستحب و غیر آن ، قابل تقسیم می بینند .

6 . خاستگاه های بخلدر متون اسلامی ، گاه جهل به عنوان خاستگاه بخل معرّفی شده ، گاه بیماری های روانی و ناتوانی ، گاه وسوسه ها در القای پدید آمدن فقر در صورت انفاق ، گاه کفر ، گاه نفاق ، و گاه بدگمانی به وعده های الهی . (2) شایان ذکر این است که این عوامل با هم منافاتی ندارند و همه آنها در کنار هم نیز می توانند خاستگاه رویش صفت ناپسند بخل و شحّ در انسان باشند . همچنین اموری مانند کفر و نفاق همان طور که زمینه ساز بخل اند ، می توانند آثار بخل نیز محسوب شوند . (3)

7 . پیامدهای خطرناک بخلبخل ، یکی از زشت ترین رذایل اخلاقی است که خطرهای فراوانی را برای دنیا و

.

1- .. همان جا (به نقل از الفروق اللّغویه : ص 295 ، إحیاء العلوم ، ج 3 ص 259) .
2- .. ر . ک : ص 365 (ریشه های بخل) .
3- .. ر . ک : ص395 (پیامدهای بخل / زیان های دینی) .

ص: 303